به گزارش خبرنگار وسائل، نشست «امنیت زنان، صلح و آبادانی جهانی» به مناسبت روز جهانی منع خشونت علیه زنان شامگاه شنبه سوم آذر به همت کانون زنان حقوقدان سورا و جمعیت مردم نهاد سپهرداد طوس و نشریه بانو در آمفی تئاترهتل پردیسان مشهد برگزار شد.
در این نشست حجت الاسلام مهدی سجادی امین، عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات زن و خانواده، حمیده زرآبادی، عضو فراکسیون زنان مجلس شورای اسلامی و هما داودی، رئیس کانون وکلای استان البرز به تبیین خشونت و مباحث فقهی و حقوقی این موضوع پرداختند.
در بخش نخست این گزارش مطالب ارائه شده از سوی زرآبادی منتشر شد؛ آنچه در ادامه می خوانید بخش دوم گزارش این نشست است.
مباحث حقوقی خشونت
در بخش بعدی این نشست حجت الاسلام سجادی امین ابتدا به تعریف خشونت پرداخت و گفت: در این مسأله بر چند نکته تأکید وجود دارد که یکی از آنها قصد عمد است بدان معنا که رفتاری خشونت آمیز است که از روی عمد باشد؛ اگر غیرعمدی باشد در بحث خشونت قرار نمیگیرد و نکته دوم اینکه آزار، آسیب و یا تهدید جسم یا روح از ارکان دیگر خشونت محسوب می شود.
از جمله مباحث دیگر درباره خشونت غیرقانونی بودن است بدان معنا که افراد با استفاده از قدرت میخواهند به حریم دیگران تجاوز کند و برای آزادی دیگران محدودیت ایجاد شود؛ رکن دیگر استفاده از زور و غلبه است که با این دو رفتاری را که بر خلاف میل دیگران است به آنها تحمیل شود و در حقیقت میتوان خشونت را اینگونه تعریف کرد که رفتاری تعرض آمیز به دیگران به قصد آسیب رساندن جسمی، روانی و یا تهدید به این دو است.
از جمله دیگر مصادیق خشونت، خشونت خانگی است که برای زنان گفته میشود و بدرفتاری با همسر است در عین حال خشونت خانگی طرفینی است و میتواند از طرف زن یا مرد باشد که آسیب رسانی بیشتر به زنان را شامل میشود.
چند نوع مصادیق برای خشونت وجود دارد که شش عنوان را دربرمی گیرد که اول تهدیدهای متفاوت و ایجاد مخاطره و تشویش ذهن بدان معنا که گستره خشونت فقط ناظر به جسم نیست و در نگاه دینی گستره خشونت فراوان است و آسیبهای روحی و روانی را نیز شامل میشود که این مباحث حتی دارای اهمیت بیشتری نسبت به آسیبها و آزارهای جسمی است.
تهدید به نپرداختن نفقه برای رسیدن به اهداف خود از دیگر مصادیق خشونت است و از جمله مصداق دیگر خشونتهای فیزیکی مثل کتک زدن و زندانی کردن همسر و فرزندان و رفتارهای جنسی آزار دهنده، پرتاب کردن اشیا است. سومین مصداق خشونت، کلامی و روانی است که بد دهن بودن و استفاده از واژههای رکیک و توهین و مسخره کردن و بهانه گیری در منزل و عیب جویی از زنان و تحمیل سلیقه بر همسر از مصادیق این نوع از خشونت است.
توجه به کرامت زنان در آموزههای دینی
در نگاههای دینی آمده است که از نشانههای مرد منافق این است که همسر و فرزندان به میل او غذا بخورند. تهمت زدن و تحقیر کردن همسر در برابر دیگران از مصادیق خشونتهای کلامی و روانی است و مجبور کردن زن به سقط جنین از مصادیق خشونتهای جنسی است.
رعایت نکردن بهداشت و مواردی که باعث آسیب رسانی به همسر شود و مردان این امر را رعایت نکنند از مصادیق دیگر خشونت جنسی است و متهم کردن همسر به بی مبالاتی بدین معنا که متهم به رابطه داشتن با دیگران شود که تهمت است و خشونتهای اقتصادی و مالی از ابعاد دیگر خشونت است مثل اینکه نفقه پرداخت نشود و مضیقه برای خانواده ایجاد شود.
همچنین مجبور کردن همسر به دریافت پول که در نگاه دینی فرد نباید در این باره سؤال کند چراکه مرد موظف به پرداخت پول است و در چارچوبی که طرف مقابل احساس حقارت نکند و با عزت نفس باید پرداخت شود و نیاز نیست که زن مطالبه کند.
تصرف در اموال همسر از مصادیق دیگر خشونت است که اگر زن درآمد یا ارثیهای دارد و مرد بخواهد درباره آن تصرف کند و یا اینکه انکار مهریه که همراه با تشویش ذهنی است از مصادیق خشونت است و خشونتهای حقوقی که مجبور کردن همسر به کارهای خلاف شرع و قانون است و یا استفاده از حقوق قانونی خود با هدف آزار رساندن به زن است از جمله دیگر مصادیق خشونت است.
خشونت واژهای وارداتی است و آنچه که در ادبیات دینی وجود دارد ناظر به همه ابعاد خشونت است و در دین اسلام بعضی کلید واژهها وجود دارد که مرادف با خشونت است. کلمه خشونت همه اشکال خشونت را پوشش نمیدهد چراکه مصادیق مختلف دارد، اما در آموزههای دینی تعریف خشونت جامع است؛ ظلم و غضب با خشونت مرادف است و خشونتهای کلامی در آموزههای دینی بسیار گسترده است که فحش و تغییر لحن دادن، تمسخر، غیبت، بهتان و دیگر موارد از جمله خشونتهای کلامی است.
ادله دینی ما ناظر به نفی خشونت هستند
نگاه دینی ما نسبت به خشونت بسیار گسترده است و خشونتهای روانی مثل ترساندن، لجاج و انواع دیگر مربوط به خشونتهای روانی است و وقتی به آیات و روایات مراجعه میشود این موضوع قابل مشاهده است که علاوه بر اینکه ادله دینی ما ناظر به نفی خشونت هستند درباره نفی خشونت علیه زنان هم موارد بسیار متعددی از آیات و روایات وجود دارد و منبع غنی از منابع در آنها وجود دارد.
محدود کردن طلاق به دو طلاق حکمی به نفع زنان است
در قرآن آیاتی است که ناظر به مسائل خانواده و زنان است و در حقیقت یک نوع بی عدالتی و تبعیض جنسیتی که در عصر نزول قرآن وجود داشته در آیات به آنها اشاره شده است که از این کار ممانعت شود؛ زنده به گور کردن دختران در قرآن سرزنش شده است و یا محدود کردن طلاق به دو طلاق که این موضوع در حقیقت آموزهای دینی در دفاع از زنان است چراکه زن در این صورت بازیچه مرد نشود و شارع مقدس این ظرفیت الزامی را لحاظ کرده است که زن برای ازدواج و طلاق در مرتبه سوم باید از حریم همسر قبلی جدا شود و مرد دیگری را تجربه کند و این حکمی به نفع زنان است.
ذات مهریه در مقابل ازدواج و استمتاع جنسی نیست
تکلیف به دادن مهریه به زنان از احکام مسلم دین است چراکه مهریه یک هدیه الزامی است که مرد باید به زن بپردازد و ذات مهریه در مقابل ازدواج و استمتاع جنسی نیست که برای تقابل بین این دو ایجاد میشود چراکه وقتی مردی با زنی ازدواج کرد واجب است که هدیهای به او داده شود و تقابلی بین مهریه و استمتاع جنسی نیست.
برخی این نگاه را دارند که در عین حال نادرست است و از طرفی مردان حق ندارند مهریهای را که به زنان پرداخت شده است بازپس گیرند؛ این رسم در دوران پیامبر(ص) بوده است که مهریه در همان اوایل ازدواج پرداخت میشد که خداوند این امر را سرزنش میکند که مهریه بازپس گرفته شود.
مانع شدن از ازدواج زنان و اینکه به بهانه گرفتن مهریه زنان را به ازدواج اجباری وا میداشتند، خشونت محسوب میشود؛ از دیگر مصادیق خشونت، قسم مردان بر ترک رابطه جنسی با همسر است که خداوند متعال این کار را حرام اعلام میکند؛ مدت زمان اینکار فقط چهار ماه است و نباید بیش از چهار ماه طول بکشد و نمیشود چنین چیزی را بر زن تحمیل کرد.
از جمله دیگر فشارهای روانی بر همسر تشبیه زن به مادر فرد است؛ همانگونه که مرد با مادر خود رابطه ندارد پس با همسر خود که به مادرش تشبیه شده است نیز رابطه ندارد؛ این یک نوع فشار روانی بر همسر و پایمال کردن حقوق زن است.
سیره پیامبر در توصیه به رعایت حقوق زنان
مبارزه با خشونت علیه زنان در سیره پیامبر اکرم(ص) و در روایات متعدد آمده است چراکه حضرت همیشه به دور از خشونت بود و در عین حال پیامبر(ص) رابطهای به دور از خشونت با زنان و کودکان داشته است. پیامبر(ص) توصیه به تحمل و مدارا با زنان کرده اند و سفارش به این امر دارند و می فرمایند مردان صبور در مقابل بد اخلاقی همسر برای خدا مشمول پاداش میشوند.
همچنین حضرت همیشه در جنگها توصیه میکردند که مراقب زنان، کودکان و سالخوردگان باشید و به روحیات آسیب پذیر زنان توجه داشتند؛ در روایات فراوانی وجود دارد که جلوی ظلم به زنان باید گرفته شود که در سیره پیامبر (ص) به این موضوع تأکید شده است.
پیامبر(ص) بهترین مردان را کسانی تعریف میکند که بهترین رفتار را با اهل و خانواده و همسر و فرزندان داشته باشد و از طرفی حضرت می فرمایند کسانی که خودشان کرامت دارند به زنان احترام میگذارند و انسانهای پست به زنان بی احترامی میکنند و حتی در برخی روایات محور ایمان چگونگی رفتار مرد با همسر و خانواده است و بر این اساس فرد ایمانی دارد که از درون بازدارندگی ایجاد کرده است که ثمره آن تقوا است.
آسیب تفکرات فمینیستی کمتر از روحیات مردسالارانه نیست
هما داودی در ادامه این نشست با اشاره به این مطلب که پیگیری و مطالبات زنان برعده یک فرد یا یک نهاد یا ساختار نیست، گفت: همه باید در این راستا تلاش کنیم که برابری، عدالت و مساوات درباره زنان را داشته باشیم.
رویکردهای فمنیستی و زن محور همان قدر با ضعف، مشکلات و نقص روبرو است که رویکردها و تفکرات مردسالارانه دارند و آن چیزی که ما به آن اعتقاد داریم این است که حقوق باید انسانی باشد و محور حقوق باید انسان باشد جدا از اینکه این انسان زن یا مرد است.
مبارزه با خشونت علیه زنان را افراد و نهادهای مختلف باید بر دوش بکشند؛ از همه مهمتر نقش قانونگذار است که با وضع قوانین و مقرراتی که رویکرد آن مبارزه با خشونت باشد باید در این زمینه کمک کند. در نخستین گام زدودن قواعد و قوانینی است که سالها در کشور ریشه کرده است و یکی از مشکلات ما است که آنها را تشخیص داده و کنار گذاشته شوند؛ در مرحله بعدی باید قوانینی وضع شوند که به این مسئله کمک کند تا زنان جایگاه خودشان را پیدا کنند.
لایههای خشونت در لابه لای تفکرات و ارزشهای اجتماعی نهفته است
مهمتر از این جامعه مدنی است؛ وظیفه تک تک شهروندان مبارزه با خشونت است و مبارزه با خشونت امکان پذیر نیست مگر اینکه قبل از آن جلوهها و مصادیق خشونت شناخته شود چراکه گاه لایههای خشونت در لابه لای تفکرات و ارزشهای اجتماعی نهفته است که به عنوان خشونت شناسایی نمیشود.
خشونت فقط یک چشم کبود نیست و در عین حال خشونت گسترههای فراوانی غیر از خشونت فیزیکی دارد و برعهده جامعه و شهروندان و زنان است که در فرهنگ سازی و دست یابی به حقوق انسانی بین زن ومرد تلاش کنند.
آن چیزی که اینجا دارای اهمیت است سمنها و دستگاههای مردم نهاد است که برخاسته از رکن جامعه هستند؛ این مراکز میتوانند نقش موثری در مبارزه با خشونت داشته باشند. کار سمنهایی که در بخش زنان کار میکنند ترویج صلح، مدارا، وفق و دوستی است؛ باید مفاهیم خشونت شناسایی شوند و برای زدودن آن قدمهایی برداشت.
رویکردی که دنیا امروز به آن توجه دارد سیاست مشارکتی جناحی است؛ در سیاست جناحی همه ابزارهای کیفری و غیرکیفری برای مبارزه با بزه و خشونت به کارگرفته میشود و صرفا مشتمل بر ابزارهای کیفری و مجازات نیست و در واقع همین راهکارهایی است که میتواند جامعه را به رشد و توسعه برساند.
یکی از جنبههای این سیاست جناحی معقول و پسندیده این است که ما به پتانسیل عظیمی که در جامعه نهفته است تکیه کنیم و از نیروهایی کمک بگیریم که در بدنه اجتماع وجود دارند؛ سازمانهای مردم نهاد و سمنها یکی از این پتانسیلهای عظیم است و رویکرد دولتها این است که با کمک آنها جامعه را اداره کنند.
امروز در قانون ما بحث میانجی گری مطرح شده است قانونگذار برای حل مسئله بزهکار و بزه آن را وضع کرده است. این مرسوم است که از تماس بزهکار با دستگاه عدالت کیفری خودداری شود به دلیل آثار منفی که دارد.
سیاست جناحی مشارکتی بدان معنا است که از نیروهای اجتماعی و مردمی کمک گرفته شود و در عین حال قرار نیست در بحث کیفری همه چیز بر عهده دولت گذاشته شود و در همه زمینه های بزهکاری، جرائم و خشونت دولت پاسخگو باشد چراکه نیاز است بسیاری از جرائم و خشونت توسط مردم حل شود.
لزوم آموزش عمومی قوانین حقوقی به زبان ساده
در شرایط فعلی بزه دیده جای خودش را در پروندههای کیفری بازکرده است اما در گذشته در نظام کیفری بزه دیده جائی نداشت و دولت فقط قصد داشت عمل بزهکارانه را مجازات کند و بعدها بزه کار مورد توجه قانونگذار و دستگاه قضا قرار گرفت تا شخص بزهکار اصلاح شود و به جامعه برگردد.
پس از آن توجه به نقش بزه دیده نیز مورد توجه قرار گرفت؛ سمنها میتوانند این نقش را به خوبی ایفا کنند و از زنان آسیب دیده و کودکان حمایت کنند و میتوانند در دادرسیها شرکت کنند.
بحث دیگری که سمنها میتوانند در آن مشارکت کنند، موضوع آموزش حقوق به زبان ساده است؛ کلینیکهای حقوقی میتوانند در این راستا مفید و سودمند باشد؛ این امر باید در قانون قرار بگیرد و این آموزشها نباید رسمی و دولتی باشد بلکه باید در بدنه اجتماع صورت بگیرد.
گفتنی است، در این نشست سه تن از بانوانی که مورد آزار و آسیبهای جسمی از سوی همسران و پدر قرار گرفته بودند و این امر منجر به قتل فرزندان آنها شده بود به بیان مشکلاتی که با آن دست به گریبان بودند پرداختند./504/0/ح
تهیه و تنظیم: فاطمه ترزفان